علی آقای گلمعلی آقای گلم، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
آقا رضاآقا رضا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

دنیای زیبای علی

محرم و کودک

بچه­ها بشید مهیا               می­خوایم بریم کربلا! شهر امام حسینه              امامِ سومِ ما کربلا شهر ماتم                 شهر مصیبت و غم دوستان من گوش کنید!       تا ماجراشو بگم حدود سال شصتم             از شهر کوفه مردم نامه زیاد نوشتن              &nb...
28 آبان 1392

تاسوعا وعاشورای حسینی

سلام عزیز دل مامان  چند روز گذشته که تعطیل بود ما رفتیم اصفهان برای تاسوعا برنجگون بودیم و تو با بابا وعمو ارژنگت رفتین دسته امید وآر  مین هم بودن سه تایی طبلهاتونو برداشتینو رفتید هوا اول یه کم بارونی بود ولی بند آمد ما هم تا یه حدودی با هاتون اومدیم و بعد برگشتیم خونه  چون قرار بود که شام مهمون داشته باشیم  خلاصه اینکه شما رفتید و عصر برگشتید خونه باران خیلی شدید شده بود وهمه موش آبکشیده شده بودن ولی خوشبختانه تو زودتر با آجی کبرا اومده بودی خونه وگرفتار بارون شدید نشدی  شب من وعمه سمیرا رفتیم خونه عمه یاسمین برای شام تقریبا خوش گذشت ولی وقتی برگشتیم با سیل ناملایمات عمه ها و زن عموهات روبرو شدیم که چرا شما ر...
27 آبان 1392

ساخت جعبه فانتزی

ساخت جعبه فانتزی ابتدا طرح زیر را روی مقوا به دقت رسم کنید. و دورتادور مقوا را شبیه همین شکل با قیچی ببُرید.   خطکش را روی خط‌چین‌ها بگذارید و به کمک یم شیء نوک‌تیز مانند پرگار، روی خطچین‌ها تا ایجاد کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا قسمت‌هایی که قرار است تا شوند را راحت‌تر تا کنید . حالا لوزی‌ها را از وسط مقوا، به دقت با کاتر ببُرید. (مراقب باشید دستتان آسیب نبیند)   سپس از روی خط‌چین‌ها، مقوا را درست مانند شکل زیر تا کنید. ابتدا خط‌چین‌های عمودی را تا کنید.     حالا سعی کنید با تا کردن خط‌چین‌های ا...
20 آبان 1392

محرم

مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد وقتش شده که بیرق و پرچم بیاورید مــردم کتـیبه هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟ «باز این چه شورش است که…عالم» بیاورید خواهید از خدا که در این شصت روز عمر در بـیـن روضــه هــا نـکـنــد کـم بـیـاوریـد این اشک ها برای حسینی شدن کم است صـد چـشـمه چـشـم، کوثـر و زمـزم بیـاوریـد هنگام روضه خواندن ذاکر درون ذهن تصـویــر قـتلــگـاه مــجـسّـم بیــاوریـد هر سینه نیست قبر حسین و مطاف او در هـیـئـت غـمـش دل مَـحـرم بـیــاوریـد «فَلتُلطَمُ الخُدود و تُشَقُّ الجُیوب»۱ را بـر گـونه ها و سـینه فـراهـم بـیـاوریـد...
20 آبان 1392

کاردستی-ظرف قورباغه ای

ظرف قورباغه ای شکل                 امروز می خواهیم ساخت ظرف قورباغه ای شکل را آموزش دهیم که از بطری های بلا استفاده درست می شوند.   مواد لازم:     _دو بطری پلاستیکی هم اندازه _ترجیحا یک زیپ قرمز(اندازه ی آن بستگی به ضخامت بطری دارد) _چسب _کاتر(تیغ موکت بری) _کاغذ پشت چسب دار(برای چشم ها) _یک مداد و ماژیک حالا وقتش رسیده که کار را شروع کنیم.   مرحله ی اول آماده کردن بطری     ابتدا داخل بطری را با آب تمیز کنید.سپس قسمتی را که می خواهید ببرید با کاتر علامتگذاری کنید.شما ...
20 آبان 1392

دنیای منی

مهربونم...                      بهترینم...                                  با توام  با تو...                                                     &n...
20 آبان 1392

جشنواره علی اصغر

تا هست جهان ، شـور محرم باقیست / این جلوه ی جان در همه عالم باقیست از ناله ی نینوای یاران حسین / همواره به لب ، زمزمه ی غم باقیست علی خوشگل عزیز تر از جانم سلام پسرم خیلی به تو افتخار می کنم وخیلی دوست دارم  چند روز پیش جشنواره علی اصغر بود  بابا شب برات پارچه سبز خرید وآورد خونه تو هم اونو به سرت زدی وکلی ذوق کردی  قرار شد که فردا لباسهای مکه ایت رو بپوشی وبا هم بریم مسجد  صبح هم زود از خواب بیدار شدی و لی لباس سفیداتو نمی پوشیدی خلاصه با کلی التماس راضیت کردم که بپوشیشون ولی همین که به مسجد رسیدی اونارو از تنت در آوردی  با اون لباسها خیلی ماه شدی ولی حتی اجازه ندادی باهاشون یه عکس ازت بگیرم ...
20 آبان 1392

عید غدیر خم بر علی بن ابیطالبم مبارک

سلام علی بن ابیطالبم   بر عید غدیر عید اکبر صلوات / بر چهره ی نورانی حیدر صلوات بر فاطمه این عید هزاران تبریک / بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات . . .         امشب با مامان جون رفته بودیم مسجد جشن شب عید غدیر بود   تو همش منتظر عیدی بودی و می گفتی پس کی عیدی می دن و آخرش هم خوابت برد ولی به مامان جون 50 هزار تومن جایزه دادن و اونم به ما عیدی داد  و حاج آقای موسوی امام جمعه برای تو هم یه 200 تومنی تبرک داده بود      خیلی عاشقتم و عاشق نام قشنگت امیدوارم که همیشه علی وار زندگی کنی و زنده باشی    دوست دارم عزیزم ...
16 آبان 1392

لباسهای علی

علی جونم سلام گلم وشب بخیر  امشب که به سراغ وبلاگت اومدم تو نفر دوم شدی چون اول برای داداش رضات نوشتم والان تقریبا خوابم میاد وچون بهت قول دادم فردا ببرمت جشنواره علی اصغر باید برم وبخوابم  فقط بگم که تو این هفته برات یه لباس فرم مهد کودک دوختم کهخیلی خوشت اومد وبافتنی های مامان جون رو طرح زدم که عکسهاشونو برات میذارم عزیزم مبارکت باشه راستی این تفنگ رو هم بابا دیشب از مغازه تو راه  خونه خانوم نوری خریدند!!!       ...
16 آبان 1392